مي دوني که مي تونم...دادگاه اين حقو به من مي ده که از مردي که بچه دار نمي
شه جدا شم...وقتي جواب ازمايشارو گرفتم و ديدم که عيب از توئه...باور کن اون قدر
برام بي اهميت بود که حاضر
بودم برگه رو همون جاپاره کنم...
اما نمي دونم چرا خواستم يه بار ديگه عشقت به من ثابت شه...
توي دادگاه منتظرتم...امضا...مهناز
مراقب افکارت باش که آنها به گفتار تبديل مي شوند
مراقب گفتارت باش که آنها به کردار تبديل مي شوند مراقب کردارت باش که آنها به عادت تبديل مي شوند مراقب عادتت باش که آنها به شخصيت تبديل مي شوند مراقب شخصيتت باش که آنها به سرنوشت تبديل مي شود