به خوش باشید امتیاز دهید با تشکر از حمایت شما
ساعت ۸ صبح بود. شنبه گذشته. داماد برای طلاق آمده بود ، پس از عقدی که روز پنج شنبه دو روز قبلش بسته شده بود.
پنج شنبه بعد از ظهر در اتاقم بودم که سروصدایی را شنیدم. به بچه هاگفتم
دعواشده ؟ گفتند چیزی نیست درست میشه. اما ادامه یافت. حکایت را جویاشدیم.
داماد می گفت مهریه باید عندالاستطاعه باشد و خانواده از اوپشتیبانی می
کردند.پدر عروس و پشتیبانانش هم میگفت باید عندالمطالبه باشد.کار به دعوا
و زدو خورد و حرفهای زشت رسید. دفتردار زبان بازم را با آنهاراهی اتاق
کردم اما کارگر نیفتاد.
داماد بارها قهر کرد اما باز برش گرداندند. همه شاکی و عضو طرفی ازدعوا
برای درگیری بودندتا بالاخره راضی شدند برسرسفره عقد بنشینند. عقدکردند با
قرار عندالمطالبه و رفتند. اما قابل پیش بینی بود که باز میگردند.
صبح روز شنبه داماد مصمم بود دختر را طلاق دهد. طلاقی بعد از دوروز زندگی نامشترک.
تجربه یک عاقد: تمام قرارهارا پیش از دعوت مردم و آمدن برای عقد چک کرده و همه چیز را تمام کنید. به آبروهم بیاندیشید.