به خوش باشید امتیاز دهید با تشکر از حمایت شما
اینسوی میز دفتر در قسمت پذیرش
زنی داشت با دفتریار صحبت می کرد وراهنمایی می خواست که " دارم زن دوم
مردی میشم. راه قانونیش چیه ؟!" و ازاین حرف ها. در بین حرف آنها زنی با
عجله وارد شد و پرید وسط حرف و میخواست سوال خود را مطرح کند. دفتریار
ازو خواست تا چند دقیقه صبرکند تاکار این خانم تمام شود. خانم منتظر داشت
به حرف های آن زن با دفتریار گوشمی داد. کم کم متوجه شد که طرف میخواهد
زن دوم کسی شود. رنگش کم کم سرخ شد. و به ناگاه گفت: توغلط می کنی زن دوم
بشی ؟! کار دو زن بالا گرفت ونزدیک بود به گیس کشی بیانجامد. می توانید
حدس بزنید قضیه چه بود ؟
زن منتظر که با عجله آمده بود میخواست شکایت کند که شوهرش زن دوم گرفته و از نظر قانونی چه کاری می تواند انجام بدهد و...
این دوزن هووی همدیگر نبودند اما گویا برای تمام زن های اول دنیا زن های دوم هوو هستند.
تجربه یک عاقد: مرد دوزنه ( البته در زمان حاضر نه در گذشته ) کارش اگر به
جنون نکشد زودتر از معمول به گورستان روانه اش می فرمایند.