صبح دوست دخترم بهم گفته بابام امروز می خواد بیاد تحقیق , منم که از همه جا مطمئن , شب دیدم اس ام اس داده
" اون 2 سالی که میگی خارج بودی زندان بودی واسه قاچاق ؟ هر شب مستی و خانوم
میاری خونه ؟ اینجوری می خواستی خوشبختم کنی ؟ "
حالا من قسم و آیه که به خدا این شکلی نیست و بابات از کی پرسیده
رفتم در خونه همسایمون میگم اقدس خانوم اینا چیه به پدر نامزد من گفتین ؟
میگه امیر جان اون خانواده به درد تو نمی خوردن, باباهه از اون خسیسا بود , یه قرونم به تو نمی رسید ازش الکی نقشه کشیده بودی , بعدم این نیوشای ما مگه چشه که بری سراغ غریبه ها ؟ مثکه یادت رفته بچگیات دکتر بازیاتو با کی می کردی
خـودم را آمـاده میکـنم بـرای رقـص
بـاید در جشـن آشنـایـی تو و عشـق جدیـدت
سنگـــ تمـام بگذارم
یکشنبه 10 اردیبهشت 1391 - 02:42
تشکر شده:
تشکر شده:
1 کاربر از mahshad به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند:
m_star &